کسانی که نمیدانند در سوریه چه میگذرد، باید بدانند که حوادث این کشور از جنگ جهانی سوم و نبردی حکایت دارد که در پی آن تاریخ بشریت به دوران قبل از حمله به سوریه و بعد از حمله به آن تقسیم میشود. این نبرد هم اکنون در جریان است، ما بهای آن را میپردازیم و اغلب از دلایل آن بیخبریم. هر حادثهای دارای دو دلیل ظاهری و پنهان است. دلیل نخست، برای فریب عموم و دلیل دوم جنگ طلبان از آن باخبرند. در این میان دلایلی واقعی نیز وجود دارد که در لابلای کتب قدیمی قرار دارد. آیا یهود پیشبینی تورات را محقق میسازد و یا اینکه وعده الهی مبنی بر تشکیل هلال شیعی و نابودی را رقم خواهد زد؟
دلایل آنچه در جریان است، گسترش دموکراسی و آزادخواهی و حمایت از منافع مردم سوریه نیست. تسلط بر منابع نفت، محرک اقتصادی حمله به سوریه و دلیل واقعی آن، اعلان پیروزی نهایی اسرائیل و تشکیل حکومت جهانی آن است. در صورت شکلگیری این حکومت، سازمان ملل، شورای عالی و دادگاه عدل بینالملل، به پایگاه آن برای محاکمه رهبران و رؤسای مخالف این حکومت تبدیل میشود. از کسانی که این توطئه را باور ندارند، دعوت میکنیم تا به تورات، تلمود و پروتکلهای علمای صهیون مراجعه کنند. البته قبل از آن، این افراد باید به بندهایی نگاه کنند که در سفر 16 اشعیاء آمده است.
1- الهامی از طرف مشرق زمین: این دمشق است که ویران شده و از بین رفته است. 2- شهرهای عروعیر متروکه شده، به مرتع و آغل گلهها تبدیل شده و کسی در آنجا وجود ندارد که خطرناک باشد.3- قلعه افرایم، حکومت دمشق و بقیه آرام از بین میرود و در مقابل بنیاسرائیل به عزت میرسد.
آن احمقهایی که بر ضد کشور خود سلاح به دست گرفته و فکر می کنند کار درستی انجام میدهند، باید بدانند که به اسرائیل کمک میکنند تا کشورهای منطقه را از صحنه هستی حذف کند. قابل توجه آنکه بین شهرهای عروعیر و نام عرعور شباهت وجود دارد و من از آوردن استدلال در این زمینه خودداری میکنم.
بنابراین بر اساس پیشبینیهای تورات، دمشق به تلی از ویرانی و شهرهای عروعیر به مراتع چارپایان تبدیل میشود و در آنجا کسی یافت نخواهد شد که اسرائیل را نگران سازد. باید پرسید این پیشبینی تا چه میزان با دیگر اخبار تورات و تلمود همخوانی دارد؟ کسی که تورات و تلمود را خوانده باشد، درمییابد که یهودیها معتقدند خداوند آنها را با سرشتی غیر سرشت آدم ابوالبشر خلق کرده است. به اعتقاد آنها ، خداوند بنی آدم را برای خدمت به یهود آفرید است. در دیدگاه آنان، بعد از نابودی انسانها در نبرد هستهای آرماگدون، هر یهودی به دو هزار برده از جنس بشر دست مییابد!!
بنابراین یهود فرزندان آدم نبوده و فرزندان اسرائیل هستند. طبعاً شما فکر میکنید این گفته با تمام اطلاعاتی که قبلاً در اذهان ما نقش بسته، در تعارض است. حق با شماست. اگر به قرآن مراجعه کنید همه چیز روشن خواهد شد. قرآن کریم بین بنی اسرائیل و بنی آدم تمایز قائل شده است به این معنا که 40 بار از بنی اسرائیل و 6 بار از بنی آدم سخن گفته است.
خداوند در آیه 76 سوره نمل درباره بنی اسرائیل میگوید: (إِنَّ هَذَا الْقُرْآنَ يَقُصُّ عَلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ أَكْثَرَ الَّذِي هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ (76). (بىگمان، اين قرآن بر فرزندان اسرائيل بيشتر آنچه را كه آنان دربارهاش اختلاف دارند حكايت مىكند.)
در آیه 40 و 47 سوره بقره هم آمده است: (يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَوْفُوا بِعَهْدِي أُوفِ بِعَهْدِكُمْ وَإِيَّايَ فَارْهَبُونِ (40). (اى فرزندان اسرائيل، نعمتهايم را كه بر شما ارزانى داشتم به ياد آريد، و به پيمانم وفا كنيد، تا به پيمانتان وفا كنم، و تنها از من بترسيد..)
(يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِينَ (47). (اى فرزندان اسرائيل، از نعمتهايم كه بر شما ارزانى داشتم، و [از] اينكه من شما را بر جهانيان برترى دادم، ياد كنيد.)
بنابراین خداوند بنیاسرائیل را برجهانیان برتر دانسته است حال آیا این برتری تا ابد ادامه مییابد؟ قطعاً چنین نیست.
خدواند در آیههای سوره اسراء میفرماید: (وَقَضَيْنَا إِلَى بَنِي إِسْرَائِيلَ فِي الْكِتَابِ لَتُفْسِدُنَّ فِي الْأَرْضِ مَرَّتَيْنِ وَلَتَعْلُنَّ عُلُوًّا كَبِيرًا (4) فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ أُولَاهُمَا بَعَثْنَا عَلَيْكُمْ عِبَادًا لَنَا أُولِي بَأْسٍ شَدِيدٍ فَجَاسُوا خِلَالَ الدِّيَارِ وَكَانَ وَعْدًا مَفْعُولًا (5) ثُمَّ رَدَدْنَا لَكُمُ الْكَرَّةَ عَلَيْهِمْ وَأَمْدَدْنَاكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَجَعَلْنَاكُمْ أَكْثَرَ نَفِيرًا (6) إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (7). (و در كتاب آسمانى[شان] به فرزندان اسرائيل خبر داديم كه: «قطعاً دو بار در زمين فساد خواهيد كرد، و قطعاً به سركشىِ بسيار بزرگى برخواهيد خاست. پس آنگاه كه وعده [تحقّق] نخستين آن دو فرا رسد، بندگانى از خود را كه سخت نيرومندند بر شما مىگماريم، تا ميان خانهها[يتان براى قتل و غارت شما] به جستجو درآيند، و اين تهديد تحقّقيافتنى است. پس [از چندى] دوباره شما را بر آنان چيره مىكنيم و شما را با اموال و پسران يارى مىدهيم و [تعداد] نفرات شما را بيشتر مىگردانيم. اگر نيكى كنيد، به خود نيكى كردهايد، و اگر بدى كنيد، به خود [بد نمودهايد]. و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند.)
وعده نخست توسط نبوخذ نصر بابلی عراقی که دولت یهود را نابود و مردم آن را اسیر و به بابل انتقال داد، محقق شد. بعد از آن خداوند به وعده خود وفا کرد و بار دیگر – در پی ویرانی عراق در برابر چشمان ما و حذف آن از تاریخ – به آنها مال و مکنت بخشید طوریکه امروز – چه بخواهیم و چه نخواهیم- به اربابان اقتصاد جهان تبدیل شدهاند. خداوند از آنها قول گرفت که در برابر نعمتهایی که به آنها داده، قدردان باشند ولی آنها ناسپاسی اختیار کرده و به منظور برپایی دولت جهانی خود، در تمام دنیا آتش جنگ را شعله ور کردند. آنها با اینکار خشم الهی را برانگیختند آیا نه این است که خداوند میفرماید: فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا (7). (و چون تهديد آخر فرا رسد [بيايند] تا شما را اندوهگين كنند و در معبد[تان] چنانكه بار اول داخل شدند [به زور] درآيند و بر هر چه دست يافتند يكسره [آن را] نابود كنند.)
(وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا) مشاهده می شود که در این عبارت خداوند با چه ظرافتی سخن گفته است.
کسانی که بار اول وارد معبدتان شدند، برای دومین بار بدان وارد خواهند شد. این بدان معناست که ارتشی که اسرائیل را ویران خواهد کرد، از عراق حرکت میکند. دلیل کینهتوزی آنها با این کشور و ویران کردن آن هم به همین است چرا که فکر کردند صدام دشمن احتمالیشان به سادگی از بین رفت. مسئله، تنها سیطره بر نفت عراق نبود در حقیقت آمریکا با این حمله، به چیزی با ارزشتر از نفت دست مییافت. این کشور چه نیازی به نفت داشت حال آنکه بر تمامی منابع نفتی جهان مسلط بود.
اشغال کویت، ونزوئلا و نروژ به مراتب آسانتر، کم هزینهتر و سودمندتر از دستیابی به نفت عراق بود. هدف واقعی، ویرانی کشوری بود که ارتش ویران کننده اسرائیل از آنجا حرکت خود را آغاز خواهد کرد. از همین روست که آنها از ایران و برنامه هستهای آن و نیز سوریه و سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی آن که میتواند در صورت به خطر افتادن ارکان نظامش از آن استفاده نماید، در هراسند.
ارتش ایران یکی ار قویترین ارتشهای دنیاست و اگر اسرائیل وارد جنگ شود نیروهای این ارتش با عبور از عراق وارد سوریه یعنی منطقه نفوذ بابلی میشود. این منطقه که از لحاظ سیاسی شامل کشورهای ایران، لبنان، عراق و سوریه است همان منطقهای میباشد که ارتش محقق کننده وعده الهی از آنجا به راه خواهد افتاد. (وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا). بر همین اساس تنها دشمن اسرائیل، کشورهایی است که از آن به هلال شیعه یاد میشود.
تلاش آنها برای ایجاد فتنه مذهبی بین شیعه و سنی نیز در همین راستا و با هدف زائل کردن قدرت مسلمانان و همچنین به تأخیر انداختن وعده الهی صورت میگیرد. این امر محقق نخواهد شد چرا که خداوند بر اساس آیه 34 سوره اعراف به وعده خود وفا میکند. ( َلِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ فَإِذَا جَاءَ أَجَلُهُمْ لَا يَسْتَأْخِرُونَ سَاعَةً وَلَا يَسْتَقْدِمُونَ) (و براى هر امّتى اجلى است؛ پس چون اجلشان فرا رسد، نه [مىتوانند] ساعتى آن را پس اندازند و نه پيش.)
آری این است کلام قرآن در این باره حال. باید پرسید طرح یهودیها برای به بردگی کشیدن جهان چیست؟
در تلمود آمده است: ( مسیح واقعی خواهد آمد و پیروزی موعود را به ارمغان خواهد آورد. در آن زمان مسیح هدایای یهودیان را پذیرفته و هدایای مسیحیان را رد میکند. در آن زمان امت یهود در اوج ثروت قرار دارد، چرا که تمامی اموال جهان را در اختیار دارد.!)
در بخش دیگری از تلمود میخوانیم: (آنگاه که مسیح بیاید زمین سرشار از نان و لباسهای پشمی شده و تعداد دانههای گندم به اندازه قلوه گاوهای وحشی زیاد میشود.)
در آن زمان یهود به قدرت میرسد و تمامی ملتها خدمتگزار مسیح موعود (منجی یهودیت) میشوند و هر یهودی به دو هزار و سیصد خدمتگزار دست مییابد. این امر آنگاه محقق میشود که همه به آیین یهود ایمان میآورند!!
چرا صدام و قذافی از بین رفتند؟ چرا سعی دارند بشار اسد و رئیس جمهور ایران را ساقط کنند؟ آنها سعی دارند استقلال و دولتهای ما را از بین ببرند تا به پذیرش حکومت جهانی یهود گردن نهیم.
همچنین آمده است که (قبل از آنکه یهود کاملاً قدرت را به دست گیرد، باید دو سوم جهان در جنگهایی که به پا خواهد شد از بین برود. در این صورت است که مسیح واقعی ظهور خواهد کرد و پیروزی قریب الوقوع را محقق میسازد.)
این همان موضوعی است که با سقوط سوریه محقق میشود. هدف دوم یهود، روسیه و چین است. از همین روست که این دو کشور از مواضع سوریه دفاع میکنند. سوریه آخرین خط دفاع روسیه و همچنین چین به شمار میرود.
هدف از توطئه پنهان یهود چنانکه گفتیم سیطره بر جهان است. این امر بعد از تسلط بر اقتصاد و غرق نمودن کشورهای جهان در بدهیهای مالی محقق میشود. امروز آمریکا، در زیر بار بدهی 15 تریلیون دلاری کمر خم نموده است، فرانسه، انگلیس، ایتالیا، اسپانیا و بسیاری از کشورهای دیگر نیز صدها میلیارد بدهکارند. حال این سؤال مطرح است که: چه کسی به این کشورها قرض داده است؟ سیطره کنونی با اشغال نظامی کلاسیک محقق نمی شود و درواقع باید تمامی حکومتهای موجود منحل و در تحت حاکمیت حکومت جهانی یهود قرار گیرد.
این همان موضوعی است که در پروتوکل 23 حکمای صهیون بدان اشاره شده است.
(پادشاهی باید پیدا شود که حکومتهای مردمی کنونی را منحل کند. خود ما هم باید با روشن کردن آتش آشوب، اخلاق این پادشاه را فاسد کنیم. در این میان خود این پادشاه باید آتشی که از همه جا او را فرا گرفته خاموش کند.)
پادشاه مذکور باید به این نتیجه برسد که کل مجموعههایی که در شعله ور ساختن این آتش نقش دارند را نابود سازد، هر چند این کار به بهای از دست دادن جانش بینجامد. باید ارتشی کاملاً منسجم شکل بگیرد که با جدیت و هوشیاری بسیار زیاد، با آشوبهایی که به پیکره این حکومت جهانی آسیب میزند، مقابله کند.
در چنین شرایطی است که میتوانیم امتها را به اطاعت از خداوند و فرمانبرداری از آن پادشاه که حامل آیه سرنوشت ازلی جهان است، مجبور سازیم. او همان پادشاهی است که از جانب خداوند هدایت میشود و هیچ کس به جز وی نمیتواند انسانیت را از هر خطایی رها سازد!
مشاهده میشود که این پروتوکل، به عمق توطئه جهانی یهودیان صهیونیست اشاره دارد. توطئهای که نشانههای آن در دهه نود با تکیه زدن بوش پدر بر مسند امپراطوری آمریکا که بعد از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی به تنها قطب جهانی تبدیل شد، آشکار شد. در آن زمان وی از نظم نوین جهانی سخن گفت.آری یهودیان اتحاد جماهیر شوروی را به و جود آوردند و خودشان آن را از بین بردند.
این نظام نوین جهانی یا باید در سوریه مدفون شود و یا اینکه باید با ویران نمودن سوریه، به آخرین مرحله خود برسد. بنابراین بر اساس طرح جدید منطقه خاورمیانه، ویران کردن سوریه با تمام معنای کلمه در جریان است و چنانکه مشاهده میشود بر حسب پیشبینیهای تورات، دولتی به نام سوریه وجود ندارد.
نظرات شما عزیزان: